درون من پرسه می زند
چیزی شبیه حس تنهایی
آنگاه که آغوش می گیرم
تمام دلتنگی هایم را
بجای تو
++ اینها که می نویسم ، مرثیه ست
برای دلی که دارد در دستانم جان می کـََنـَد
نه ؛ صبـــر کن ...
اینها فاتحه است
++ درد میکشد بغض وقتی اشک هم آرامش نمیکند !!
نظرات شما عزیزان:
|